زمان جاری : دوشنبه 18 تیر 1403 - 1:20 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم

تعداد بازدید 152
نویسنده پیام
ronak
آنلاین

ارسال‌ها : 5
عضویت: 5 /1 /1393
تشکر شده : 1
اعتراف هاي تكان دهنده طنز

اون زمونا که از

این نوشابه شیشه ای ها بود یه روز خواستم یه شیشه که اضافه اومده بود رو بذارم تو

در یخچال دیدم بلنده و جا نمیشه.

درش آوردم یکمش رو خوردم دوباره گذاشتم، در کمال تعجب دیدم

نه، بازم جا نمیشه!:|

::::::::::::::::::::::::

اعتراف میکنم

موقعی که بچه بودم ، کارتون فوتبالیستها رو نشون میداد،منم که بدون استثنا عاشق تک

تک پسرای تو کارتون بودم ، میرفتم لباسمو عوض میکردم ،یه لباس خوشگل و شیک

میپوشیدم، که وقتی تو دوربین نگاه میکنن،منو ببینن عاشقم بشن!

::::::::::::::::::::::::

اعتراف می کنم

دفعه اول که یه بز رو از نزدیک دیدم ، از ترس بهش سلام کردم و بعد فرار کردم!!!

::::::::::::::::::::::::

اعتراف می کنم

یه بار اتو کشیدن موهام یک ساعت طول کشید ، چون موهام بلند بودش ، بعد از کلی کیف

کردن و احساس رضایت، نگاه کردم دیدم اتوی مو اصلاً توی برق نیست :(

::::::::::::::::::::::::

اعتراف می کنم

معلم دوم دبستانمون می گفت: املاها رو خودتون بنویسید چون من با دوربین مخفی می

بینم کی به حرفام گوش می ده...

از اون روز کار من شده بود گشتن سوراخ سمبه های خونه و سوال

های مشکوک از مامان بابام که امروز کی اومد؟ کی رفت؟ به کدوم وسیله ها دست زد؟

بیشتر هم به دریچه کولر شک داشتم!



سه شنبه 05 فروردین 1393 - 21:22
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از ronak به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: mohammad &

پاسخ ها

mohammad
آفلاین


كاربر فعال
ارسال‌ها : 2139
عضویت: 17 /8 /1391
محل زندگی: صفاشهر
سن: 25
شناسه یاهو: mohammad_mortazavi2003@yahoo.com
تعداد اخطار: 4
تشکرها : 810
تشکر شده : 1596
پاسخ : 1 RE اعتراف هاي تكان دهنده طنز



امضا کاربر
غصه نخور ،سختي ها ميگذره و
يه روز خوب مياد
چهارشنبه 13 فروردین 1393 - 19:57
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر

برای نمایش پاسخ جدید نیازی به رفرش صفحه نیست روی تازه سازی پاسخ ها کلیک کنید !
پرش به انجمن :