تبلیغات
آخرین ارسال های انجمن
پرهیز از گناه ، کلید تعالی انسان است .
ارسالی توسط علی اصغر دارینی
پسر گرسنه اش می شود ، شتابان به طرف یخچال می رود
در یخچال را باز می کند
عرق شرم ...بر پیشانی پدر می نشیند
پسرک این را می داند
دست می برد بطری آب را بر می دارد
... کمی آب در لیوان می ریزد
صدایش را بلند می کند ، " چقدر تشنه بودم "
پدر این را می داند پسر کوچولو اش چقدر بزرگ شده است ...
ارسالی توسط زهرا جبارپور
چهار شمع به آهستگي مي سوختند و در محيط آرامي صداي صحبت آن ها به گوش مي رسيد.
شمع اول گفت: "من «صلح و آرامش» هستم، اما هيچ كسي نمي تواند شعله مرا روشن نگه دارد. من باور دارم كه به زودي مي ميرم." سپس شعله «صلح و آرامش» ضعيف شد و به كلي خاموش شد.
شمع دوم گفت: "من «ايمان» هستم. براي بيشتر آدم ها، ديگر در زندگي ضروري نيستم. پس دليلي وجود ندارد كه روشن بمانم." سپس با وزش نسيم ملايمي، «ايمان» نيزخاموش شد.
شمع سوم با ناراحتي گفت: "من «عشق» هستم ولي توانايي آن را ندارم كه ديگر روشن بمانم. انسان ها من را در حاشيه زندگي خود قرار داده اند و اهميت مرادرك نمي كنند. آن ها حتي فراموش كرده اند كه به نزديك ترين كسان خود عشق بورزند." طولي نكشيد كه «عشق» نيز خاموش شد.
ناگهان كودكي وارد اتاق شد و سه شمع خاموش را ديد. چرا شما خاموش شده ايد؟ شما قاعدتا بايد تا آخر روشن بمانيد. سپس شروع به گريه كرد. آنگاه شمع چهارم گفت: "نگران نباش تا زماني كه من وجود دارم مامي توانيم بقيه شمع ها را دوباره روشن كنيم. من «اميد» هستم!"
کودک با چشماني كه از اشك شوق مي درخشيد، شمع «اميد» را برداشت و بقيه شمع ها راروشن كرد
ارسالی توسط فروغ عیزاده
ترانه یه تیکه زمین از روزبه بمانی:
بهشت از دست آدم رفت از اون روزی که گندم خورد
ببین چی میشه اون کس که یه جو از حق مردم خورد
کسایی که تو این دنیا حساب ما رو پیچیدن
یه روزی هر کسی باشن حساباشونو پس می دن
عبادت از سر وحشت واسه عاشق عبادت نیست
پرستش راه تسکینه پرستیدن تجارت نیست
سر آزادگی مردن ته دلدادگی میشه
یه وقتایی تمام دین همین آزادگی میشه
کنار سفره ی خالی یه دنیا آرزو چیدن
بفهمن آدمی یک عمر بهت گندم نشون می دن
نذار بازی کنن بازم برامون با همین نقشه
خدا هرگز کسایی رو که حق خوردن نمی بخشه
کسایی که به هر راهی دارن روزیتو می گیرن
گمونم یادشون رفته همه یک روز می میرن
جهان بدجور کوچیکه همه درگیر این دردیم
همه یک روز می فهمن چه جوری زندگی کردیم
ارسالی توسط مینا یوسفی
بهشت از دست آدم رفت از اون روزی که گندم خورد
ببین چی میشه اون کس که یه جو از حق مردم خورد
کسایی که تو این دنیا حساب ما رو پیچیدن
یه روزی هر کسی باشن حساباشونو پس می دن
عبادت از سر وحشت واسه عاشق عبادت نیست
پرستش راه تسکینه پرستیدن تجارت نیست
سر آزادگی مردن ته دلدادگی میشه
یه وقتایی تمام دین همین آزادگی میشه
کنار سفره ی خالی یه دنیا آرزو چیدن
بفهمن آدمی یک عمر بهت گندم نشون می دن
نذار بازی کنن بازم برامون با همین نقشه
خدا هرگز کسایی رو که حق خوردن نمی بخشه
کسایی که به هر راهی دارن روزیتو می گیرن
گمونم یادشون رفته همه یک روز می میرن
جهان بدجور کوچیکه همه درگیر این دردیم
همه یک روز می فهمن چه جوری زندگی کردیم
ارسالی توسط مینا یوسفی
گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد
و برمی گشت !
پرسیدند :
چه می کنی ؟
پاسخ داد :
در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم ...
گفتند :
حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است
و این آب فایده ای ندارد
گفت :
...شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ،
اما آن هنگام که خداوند می پرسد :
زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی ؟
پاسخ میدم :
هر آنچه از من بر می آمد !!!!!
- ارسالی توسط ندا حنیفی
و برمی گشت !
پرسیدند :
چه می کنی ؟
پاسخ داد :
در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم ...
گفتند :
حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است
و این آب فایده ای ندارد
گفت :
...شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ،
اما آن هنگام که خداوند می پرسد :
زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی ؟
پاسخ میدم :
هر آنچه از من بر می آمد !!!!!
- ارسالی توسط ندا حنیفی
عصر جمعه است
و دوباره آسمان غمگين، زمين غمگين
دوباره چشمها بر راه مانده
راهي كه در مسير سبز آن انتظار آمدنت را مي كشيم
نه من، كه درخت نارون و اقاقي حياطمان هم انتظار مي كشند، و ماهي درون حوض
همه منتظريم، همه چشم به راه آمدنت
خدا كند اشكهايم تمام نشود
و اين نجوا هميشه بر زبانم جاري بماند:
الا كه نور خدايي.....خدا كند كه بيايي......الا كه نور خدايي.....خدا كند كه بيايي
- ارسالی توسط حسن باقری
و دوباره آسمان غمگين، زمين غمگين
دوباره چشمها بر راه مانده
راهي كه در مسير سبز آن انتظار آمدنت را مي كشيم
نه من، كه درخت نارون و اقاقي حياطمان هم انتظار مي كشند، و ماهي درون حوض
همه منتظريم، همه چشم به راه آمدنت
خدا كند اشكهايم تمام نشود
و اين نجوا هميشه بر زبانم جاري بماند:
الا كه نور خدايي.....خدا كند كه بيايي......الا كه نور خدايي.....خدا كند كه بيايي
- ارسالی توسط حسن باقری
""حجاب محدودیت است برای چشم های شیطانی...""
محرم باز هم نوبت توست / که بگشایی تمام خاطراتت
ز ایامی که در آن بود شیون / گهی نالیدن و گه سر بریدن . . .
تبلیغات
![](http://up.iranblog.com/images/llj2qtxpcvpuehptz3u6.gif)
تعداد صفحات : 10
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
نظرسنجی
نمره ی شما به طاووس . . .
تاپیکهای روزانه
صندلی داغ طاووس
تاپیکهای مدیریت
مسابقات طاووس
سری مسابقات طاووس:
بحث داغ انجمن
کتابخانه
بخش آموزش
بهترینهای نواهای مذهبی
بهترینهای بخش صوت
بهترینهای بخش عکس
بهترینهای بخش فیلم
لینک باکس
آمار سایت